با اینکه سعی می کنم همیشه در لحظه زندگی کنم ولی گاهی از فکر اینکه در آینده چه اتفاقی قرار بیفته مضطرب میشم. گاهی فکر می کنم آینده ی پیش روم هیچ افق روشنی نداره. از اینکه نمی دونم قرار در آینده چیکار کنم و چطوری زندگیمو سر و سامون بدم یا اینکه تا کی قرار به این زندگی روتین خالی از پیشرفت و رسیدن به آرزوهام ادامه بدم به وحشت میفتم.
دیروز دوست دبیرستانمو تو توئیتر پیدا کردم. از وقتی رفتیم دانشگاه از هم جدا شدیم. دیدم الان تو یه شرکت بزرگ تو تورنتو کار می کنه. شروع کردم توئیت هاشو یکی یکی خوندن. دیدم از کار و زندگیش خیلی راضیه. بین هر چند تا توئیت انگلیسی و فارسی ای که گذاشته بود یه توئیت کوتاه چند کلمه ای با این مضمون که " خدا رو شکر که اینقد خوشبختم" به چشم می خورد. از اینکه حالا یک شهروند ایرانی کاناداییه، یا اینکه به رفاه و زندگی ای که آرزوشو داشته رسیده، از اینکه بی نهایت آرامش داره، از اینکه تو ایران پول نداشت به خیلی از شهرها سفر کنه و حالا از ذوقش برای رزرو سفر به پرتغال و اسپانیا، از دنبال کردن آرزوهاش و رسیدن بهشون، از همسری که از دبیرستان همیشه زیرنظرش داشته، از همه ی روزهای خوب آینده، از همه ی اینا نوشته بود.
 نوشته بود که آینده به قدری پیچیده ست که ممکنه تصورشو نکنی روزی دقیقا جایی هستی که یه روز برات یه آرزوی محال و دست نیافتنی بوده.
از آرزوی دست نیافتنی خودش برای استخدام شدن تو یه شرکت نسبتا معتبر تو تهران نوشته بود که حتی برای مصاحبه دعوتش نکردن، و از استخدام شدنش تو یه شرکت خیلی معتبر تو تورنتو.
از این نوشته بود که سودای ریسک های بزرگ رو داره. اینکه می دونه به زودی یه پست کاری تو شرکت آمازون یا مایکروسافت خواهد گرفت، مثل همکارش که تازه به شرکت آمازون رفته بود.
هر توئیتش پر بود ازجریان امید و زندگی.
حقیقتا هرچی بیشتر توئیتاشو می خوندم بیشتر حسرتشو می خوردم تا جاییکه یه جایی کم آوردم از مقایسه خودم و اون. از روشنی آینده اون و تاریکی آینده خودم‌.
اون دختر بیرون زدن از مرزها و کلیشه ها بود. دختر جنگیدن برای خواسته هاش، دختر ایده آل ها و بلند پروازی ها
به هرچیزی که می خواست رسید. شاید تقدیر هم اونو تو رسیدن به خواسته هاش کمک کرد ولی اون امروز در آینده ای قدم می زنه که دیروز براش رویایی بود.
نوشته بود هرگز به ایران برنمی گرده برای زندگی.
می دونم که از ظاهر زندگی آدما نمیشه به خوشبختیشون پی برد ولی تو جمله جمله ی توئیت هاش خوشبختی رو طوری فریاد می زد که در مقایسه با اون الان احساس می کنم بدبخت ترین آدم روی زمینم(:


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Lori پرس وکیوم ممبران جویبار روان بت با پول واقعي April آموزش آنلاین و کسب مدرک فروشگاه لوازم خانگی مرزلند هاستينگ Tessa